زیتون کیتبرج: غیر قابل تحمل، دلسوز و غالبا غیر قابل پیش بینی است. یک معلم مدرسه بازنشسته در یک شهر ساحلی کوچک در مین، زمانی که او بزرگتر می شود، تلاش می کند تا تغییرات در زندگی اش را درک کند. او یک زن است که در قلب کسانی که در اطراف او هستند، پیروزی و تراژدی آنها را می بیند.
ما با شوهر سرسخت خود ملاقات می کنیم که در ازدواجش شکسته و قوی است و یک مرد جوان که برای مادرش از بین می رود - و اولی تنها از حضور او لذت می برد، در حالی که پسر او احساس حساسیت های پیچیده خود را از بین می برد.
کشف نفوذ و پر جنب و جوش روح انسانی، داستان زیتون کیت ترجیج باعث می شود که شما را به خنده بکشید، به زحمت از بین ببرید، از بین بردن درد، ریزش یا دویدن.
خرید کتاب آلیو کیتریج
جستجوی کتاب آلیو کیتریج در گودریدز
معرفی کتاب آلیو کیتریج از نگاه کاربران
این فوق العاده دشوار است برای پیدا کردن مواد در عادی. این رمان در قسمتهایی که همه در حال چرخش در اطراف عنصر مبهوت کننده است، کاری خارق العاده انجام می دهد: هر داستان با توصیف بسیار غنی است، بنابراین ملموس (به اعتقاد من در شوروی ساحل مین، عملا نفس می کشم) که آنها ... فراتر می روند. در واقع هیچ چیز نوآورانه ای در مجموعه داستان کوتاه فوق العاده الیزابت وجود ندارد اما او کاملا به خوبی می داند چگونه یک داستان کوتاه افسانه و خنده دار را هماهنگ می کند: هر یک از سیزده سالگی او یک عکس پر از ابهام در \u0026 amp؛ از خود در شهر خیالی کراسبی، مین، اسکلت ها در محاصره ها شامل اندیشه های خودکشی، مرگ، ازدواج، امور هستند. به هر حال، تنها نویسنده دیگری که بتواند این تاثیر را روی خواننده نشان دهد، جومپا لاهوری است (این اتفاق کمی است که زیبایی او از یک رمان، @ Interprepre Maladies @ like @ Olive Kitteridge @ همچنین Pulitzer را برنده شد). ادبیات امروز در مورد قسمت های قوی و عاطفی باارزش است که خوانندگان به عنوان خواننده به عنوان دونات (موتیف در رمان) دلسوزی می کنند. موضوع هرگز نباید به یک تصادف تبدیل شود: برای درک آنچه که در هنگام داشتن آن دارید، صرفنظر از سن و جنسیت شما. هر کس انسان است ...
مشاهده لینک اصلی
زیتون کیتبرج مجموعه ای از مجموعه های پولیتزر برنده جایزه داستان هایی است که یک رمان را تشکیل می دهند. آنها با هم به عنوان داستان های چند نسلی در آثار لوئیز ارردریش، یکی دیگر از نویسندگان که دوست دارند قطعات کوچک را به یک کل بزرگتر جمع کنند، به گونه ای نزدیک به هم نزدیک نیستند، اما Strout تصویر پررنگی از یک شهر کوچک را در کنار هم قرار داده است. من از رودخانه قاشق یادآور شدم، همانطور که برخی از اسرار را یاد می گیریم که هر یک از شخصیت های اصلی محافظت می کند. دریاچه Wobegon به ذهن آمد، همچنین. این بیشتر شبیه به Winesburg، اوهایو، Sherwood Anderson داستان های بیگانه در شهر کوچک آمریکایی است. زیتون کیتبرج هسته سازمانی است که 13 داستان را متصل می کند. او در هر یک به نظر می رسد، گاهی اوقات به عنوان یک شخصیت اصلی، گاهی اوقات به عنوان یک ثانویه و در دیگران توسط یکی از شخصیت های اشاره به او. الیزابت Strout - از طرفداران خود را FB siteLoneliness موضوع غالب در شهر کراسبی، مین، تنهایی و یا ترس از آن بود. بسیاری از داستانها بر روی روابط تنگ، خالی یا رفته، از طریق سختی های عاطفی رو به رو می شوند و تعجب می کنند که آیا این همه ارزش تلاش است. در اینجا حساسیت نیو انگلند سرد است، شخصیت هایی که قادر به حرکت در برابر لب های بلند خود نیستند. ارتباطات محافظت می شود، اغلب غایب است، اما همیشه در اقدامات آشکار می شود، اگر نه کلمات. بعضی از آنها به بدترین ضربه ها دست می زنند، برخی دیگر راهی برای رسیدن به نوعی مصالحه با مصیبت های زندگی پیدا می کنند. با این حال امید به نظر می رسد همانند اغلب، مانند کوروز ها در ماه مارس. Frances McDormand به عنوان Olive - از مقاله نیویورک تایمز در مورد actressOlive سفر از طریق دادگاه های او، ازدواج او، رابطه او با پسرش، عقب ماندگی زناشویی بالقوه خود را. او به عنوان تاثیری بر روی دیگران به نظر می رسد و می تواند به طرز چشمگیری خشن باشد، در حالیکه توانایی برای مهربانی و فهمیدن را نشان می دهد. نوشتن درخشان، تلخ و متراکم است، یک طعمه و در نتیجه شادی است. استعداد نویسنده داستان کوتاه برای گفتن مقدار زیادی در فضاهای کوچک، 13 بار تکرار شده است. شخصا احساس می کردم که داستان ها ممکن است تازگی زیادی داشته باشند. من احساسات را تشخیص دادم، اگر نه همیشه موقعیت های خاص (و همچنین، برخی از شرایط خاص)، که من تجربه کرده ام، و از طریق چشم تجربیات شخص ثالث که احتمالا بخشی از تاریخ مردم در زندگی من بود . آیا یک چیز خوب است که یک نویسنده می تواند از طریق چنین شناختی به شما آسیب برساند؟ زیتون به عنوان شخصیت رشد می کند، برخی از آگاهی خود را افزایش می دهد، برخی از لبه های سخت را تسکین می دهد، یک نور را در یک مکان تاریک پیدا می کند. ============================= EXTRA STUFFLinks به صفحات شخصی شخصی، توییتر و FB پیوند فیس بوک به یک سایت فن ، نه به Strout yourselfHere سایت رسمی برای تولید HBO است نمایه خوب Strout در ویکی 11/3/14 - من قسمت اول سری HBO را دیدم - خیره کننده! باید دید!
مشاهده لینک اصلی
من به 4 داستان از 13 گوش دادم و فکر می کنم ایو کافی بود. این کتاب باید با هشدار دهنده شخصیت های ارشد شهروندی افسرده باشد. من مطمئن هستم که تصور من از این کتاب توسط راوی / بازیگر وحشتناک رنگ است که هر شخصیت بدون در نظر گرفتن سن و جنس، به عنوان یک مرد سالخورده 80 ساله و غرق شدن (بدون جرم به افراد مسن) خواندن را مطالعه می کند، اما واقعیت این است اکثریت (اگر نه همه) شخصیت های قدیمی و یا بدبخت باشند. 1/4 از کتاب تمام شده است، و من مواجه شده است: یک سالخورده بیش از یک زن جوان؛ یک زن سالخورده تلخ و حسادت (خودش زیتون کیتترج)؛ پسر بدبختشان ازدواج کرده و در نهایت در سن 38 سالگی از خانه پدر و مادرش خارج می شود؛ یک زن 50 ساله ای - یک پیانو، الکلی و عاشق یک مرد متاهل. و این شهر کوچک، که در آن داستان قرار گرفته است، بیشترین تعداد افراد خودکشی / افسرده را در ادبیات تجربه کرده است. فضای کل Olive Kitteridge فقط بسیار خسته کننده، کسل کننده و افسرده است، و هیچ لحظه ای از امید و شادی نیست. آره، من با آن کار می کنم.
مشاهده لینک اصلی
اوه قلب منه من شایسته نیستم من نمی فهمم! چگونه به نام همه مقدس، آیا الیزابت استروت آن را انجام می دهد؟ منظورم این است که چگونه یک کتاب را از یک کولاژ داستان ایجاد می کند، که توسط یکی از شخصیت های خارق العاده، شگفت انگیز و صادقانه مرتبط شده است، از طریق نوشتن که یک بار پیچیده و دعوت ساده است؟ چطور؟ این 2009 Pulitzer برنده به طور کامل سزاوار جایزه و superfans آن است. من این را با علاقه و لذت جالب از طریق خواندن آن خواندید. مجموعه ای از 13 داستان است که می تواند به تنهایی باقی بماند، اما مرتبط است زیرا آنها در همان جامعه کوچکی از کراسبی، مین و ویژگی (به وضوح و یا در پس زمینه)، عادت دارند اما منصفانه Olive Kitteridge. هر داستان خیلی صمیمی است از طریق زندگی روزمره این افراد، Strout عمیق به قلب وارد می شود. تقریبا به نقطه ای که احساس کردم خواندن خاطرات کسی بود. من واقعا احساس کردم که این افراد را می شناسم. شکایات را شنیدم که این کتاب افسرده است. واقعا؟ آیا شما اخیرا به زندگی واقعی نگاه می کنید؟ خدا به دلایلی که بعد از خواندن این کتاب به پایان رسیدم، در مورد برخی دوستان قدیمی در طول زمان فکر کردم. دوستان والدین من - هر دو معلم، افراد دوست داشتنی. او در کلیسای آنها ارگان بازی کرد. او خانه زیبا خود را به عنوان یک پین خالی نگه داشت. آنها دو بچه داشتند، یکی از آنها سندرم داون بود (و هنوز هم در سن 38 سالگی با آنها زندگی می کنند). همانطور که سالها ادامه داشت، او میگرن و بیماری قلبی را ایجاد کرد. سپس خانه آنها در یک سیل گم شد و پول بیمه ای نگرفتند، باید در سن بازنشستگی بیش از حد مالی شروع به کار کنند. رابطه آنها با دخترانش پیچیده و اغلب ناخوشایند است، بنابراین سه نوه کودک خود را همیشه آسان نمی کند. او اکنون با آلزایمر تشخیص داده شده است. پس می رود این زندگی است ... نه همیشه زیبا. کار آسانی نیست. همه ما مبارزه می کنیم و از طریق گور می رویم. و در میان گهواره، این لحظات بازجویی، رستگاری وجود دارد. شاید آنها لحظه های خصوصی هستند، شاید نه. شاید آنها مسیر مسیر زندگی ما را تغییر ندهند، شاید آنها کار کنند. اما آنها همه را ارزشمند می دانند. و این دقیقا همان چیزی است که Strout چنان درخشان دارد: تجربه انسانی.
مشاهده لینک اصلی
â € œ او دوست ندارد به تنهایی. حتی بیشتر او را دوست داشتن با مردم نیست. \"Olive Kitterigde بسیار بیشتر از یک معلم بازنشسته، مادر غیرمنتظره، همسر خجالتی و همسایه غریب است. او موضوع مشترک است که زندگی های پر جنب و جوش، فاجعه های روزمره و زخم زدن از شهرک های شهر کراسبی، یک شهر کوچک واقع در مین، جایی که زندگی دیگران با مرزهای مجاور خودش مواجه می شود، بینظیر است. زیتون کیتترج نتیجه یک گلدان ریز ریزه داستان هایی است که توسط یک صدای زنگ زده از صداها بیان شده است که اولی را به عنوان شوهر خیرخواه او که هنری او را فرا می خواند، به زندگی از طریق دیدگاه های چند گانه شخصیت پیچیده اش، تعاملات او با شخصیت های دیگر و انتظارات آنها بر روی او پروژه می کنند. و بنابراین، اویل هرگز به یک وضعیت ثابت نمی رسد، او به طور فزاینده ای توسط پچرکاری از شرایط درونی و بیرونی، روابط مستقیم و روحانی و روند پیری که به تدریج هراس افسانه ای را به یک زن متضاد تبدیل می کند، گاهی بی رحمانه، اما بالاتر از همه، ناقص و بسیار انسان دوستانه است. \"همه این زندگی ها، @ او گفت. @ همه داستانهایی که هرگز نمی دانیم. رژه بدبختی های کوچک، دست زدن به عظمت و ناآرامی های ناگزیر که در اکثر اقدامات انسانی در اکثر مواقع در معرض دید عمیق انسان قرار دارد، در حالی که علف های هرز را گل می دهد، خود را هوشیار می سازد و محاصره هسته هستی او. جوانان به دنبال مرگ، نوجوانان مظنون، فرزندان خشمگین، بیوه هایی که در مورد معنی زندگی درک می کنند، زوج های سالخورده با امکان عشق جدید، ازدواج هایی که به دلیل ناباروری، عقده های دردناک، اعمال خشونت ناپذیر، افرادی که پارادایم های نمادین زندگی در یک شهر آمریکایی در دوران مدرن و گرداب اسرار زیر است. با زبان بسیار جلا و روشن، معاف از طنز وحشی یا ضرب و شتم و استفاده از راوی شخص ثالث است که دقیق را فراهم می کند الیزابت استروت، تکنیک ایجاد یک فضای همگن را که یک طرح پراکنده ظاهری است که با استفاده از داستان های غیر مرتبط مرتبط می شود، به ارمغان می آورد، به دیدگاه شخصیت ها از عالقه بالینی و همدلی روان شناختی می پردازد. و اویل، شخصیت آشنا که به اندازه کافی خواننده و سرگردان است، شخصیت و سرزنش زندگی روزمره را به تصویر می کشد و به طرز وحشیانه ای به خودمحکمی که در هر یک از ما پنهان شده است را شکل می دهد. زندگی بدون عواقب کاری و عجیب و غریب است گذشت بی رحمانهی زمان که همه ما را به همان حوادث شوم همراهی خواهد کرد، یک عمل کوچک شجاعت است. کوبیده شدن از جزئیات دقیق و مشاهدات حاد با این حقیقت را بازتاب می دهد و در پایان سفر، اویل کیت ترجیج تبدیل به یک آینه جهانی است که خاکستری خشن از وجود را جذب می کند و انتظارات زنده ای از فرصت های دوم را فراهم می کند. œOh، دیوانه، خنده دار، جهان غیر قابل شناخت! نگاه کن چطور می خواهی زندگی کنی، نگاه کن ببین چقدر می خواهی نگه داشته باشی
مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب آلیو کیتریج
خرید کتاب آلیو کیتریج
جستجوی کتاب آلیو کیتریج در گودریدز
مشاهده لینک اصلی
زیتون کیتبرج مجموعه ای از مجموعه های پولیتزر برنده جایزه داستان هایی است که یک رمان را تشکیل می دهند. آنها با هم به عنوان داستان های چند نسلی در آثار لوئیز ارردریش، یکی دیگر از نویسندگان که دوست دارند قطعات کوچک را به یک کل بزرگتر جمع کنند، به گونه ای نزدیک به هم نزدیک نیستند، اما Strout تصویر پررنگی از یک شهر کوچک را در کنار هم قرار داده است. من از رودخانه قاشق یادآور شدم، همانطور که برخی از اسرار را یاد می گیریم که هر یک از شخصیت های اصلی محافظت می کند. دریاچه Wobegon به ذهن آمد، همچنین. این بیشتر شبیه به Winesburg، اوهایو، Sherwood Anderson داستان های بیگانه در شهر کوچک آمریکایی است. زیتون کیتبرج هسته سازمانی است که 13 داستان را متصل می کند. او در هر یک به نظر می رسد، گاهی اوقات به عنوان یک شخصیت اصلی، گاهی اوقات به عنوان یک ثانویه و در دیگران توسط یکی از شخصیت های اشاره به او. الیزابت Strout - از طرفداران خود را FB siteLoneliness موضوع غالب در شهر کراسبی، مین، تنهایی و یا ترس از آن بود. بسیاری از داستانها بر روی روابط تنگ، خالی یا رفته، از طریق سختی های عاطفی رو به رو می شوند و تعجب می کنند که آیا این همه ارزش تلاش است. در اینجا حساسیت نیو انگلند سرد است، شخصیت هایی که قادر به حرکت در برابر لب های بلند خود نیستند. ارتباطات محافظت می شود، اغلب غایب است، اما همیشه در اقدامات آشکار می شود، اگر نه کلمات. بعضی از آنها به بدترین ضربه ها دست می زنند، برخی دیگر راهی برای رسیدن به نوعی مصالحه با مصیبت های زندگی پیدا می کنند. با این حال امید به نظر می رسد همانند اغلب، مانند کوروز ها در ماه مارس. Frances McDormand به عنوان Olive - از مقاله نیویورک تایمز در مورد actressOlive سفر از طریق دادگاه های او، ازدواج او، رابطه او با پسرش، عقب ماندگی زناشویی بالقوه خود را. او به عنوان تاثیری بر روی دیگران به نظر می رسد و می تواند به طرز چشمگیری خشن باشد، در حالیکه توانایی برای مهربانی و فهمیدن را نشان می دهد. نوشتن درخشان، تلخ و متراکم است، یک طعمه و در نتیجه شادی است. استعداد نویسنده داستان کوتاه برای گفتن مقدار زیادی در فضاهای کوچک، 13 بار تکرار شده است. شخصا احساس می کردم که داستان ها ممکن است تازگی زیادی داشته باشند. من احساسات را تشخیص دادم، اگر نه همیشه موقعیت های خاص (و همچنین، برخی از شرایط خاص)، که من تجربه کرده ام، و از طریق چشم تجربیات شخص ثالث که احتمالا بخشی از تاریخ مردم در زندگی من بود . آیا یک چیز خوب است که یک نویسنده می تواند از طریق چنین شناختی به شما آسیب برساند؟ زیتون به عنوان شخصیت رشد می کند، برخی از آگاهی خود را افزایش می دهد، برخی از لبه های سخت را تسکین می دهد، یک نور را در یک مکان تاریک پیدا می کند. ============================= EXTRA STUFFLinks به صفحات شخصی شخصی، توییتر و FB پیوند فیس بوک به یک سایت فن ، نه به Strout yourselfHere سایت رسمی برای تولید HBO است نمایه خوب Strout در ویکی 11/3/14 - من قسمت اول سری HBO را دیدم - خیره کننده! باید دید!
مشاهده لینک اصلی
من به 4 داستان از 13 گوش دادم و فکر می کنم ایو کافی بود. این کتاب باید با هشدار دهنده شخصیت های ارشد شهروندی افسرده باشد. من مطمئن هستم که تصور من از این کتاب توسط راوی / بازیگر وحشتناک رنگ است که هر شخصیت بدون در نظر گرفتن سن و جنس، به عنوان یک مرد سالخورده 80 ساله و غرق شدن (بدون جرم به افراد مسن) خواندن را مطالعه می کند، اما واقعیت این است اکثریت (اگر نه همه) شخصیت های قدیمی و یا بدبخت باشند. 1/4 از کتاب تمام شده است، و من مواجه شده است: یک سالخورده بیش از یک زن جوان؛ یک زن سالخورده تلخ و حسادت (خودش زیتون کیتترج)؛ پسر بدبختشان ازدواج کرده و در نهایت در سن 38 سالگی از خانه پدر و مادرش خارج می شود؛ یک زن 50 ساله ای - یک پیانو، الکلی و عاشق یک مرد متاهل. و این شهر کوچک، که در آن داستان قرار گرفته است، بیشترین تعداد افراد خودکشی / افسرده را در ادبیات تجربه کرده است. فضای کل Olive Kitteridge فقط بسیار خسته کننده، کسل کننده و افسرده است، و هیچ لحظه ای از امید و شادی نیست. آره، من با آن کار می کنم.
مشاهده لینک اصلی
اوه قلب منه من شایسته نیستم من نمی فهمم! چگونه به نام همه مقدس، آیا الیزابت استروت آن را انجام می دهد؟ منظورم این است که چگونه یک کتاب را از یک کولاژ داستان ایجاد می کند، که توسط یکی از شخصیت های خارق العاده، شگفت انگیز و صادقانه مرتبط شده است، از طریق نوشتن که یک بار پیچیده و دعوت ساده است؟ چطور؟ این 2009 Pulitzer برنده به طور کامل سزاوار جایزه و superfans آن است. من این را با علاقه و لذت جالب از طریق خواندن آن خواندید. مجموعه ای از 13 داستان است که می تواند به تنهایی باقی بماند، اما مرتبط است زیرا آنها در همان جامعه کوچکی از کراسبی، مین و ویژگی (به وضوح و یا در پس زمینه)، عادت دارند اما منصفانه Olive Kitteridge. هر داستان خیلی صمیمی است از طریق زندگی روزمره این افراد، Strout عمیق به قلب وارد می شود. تقریبا به نقطه ای که احساس کردم خواندن خاطرات کسی بود. من واقعا احساس کردم که این افراد را می شناسم. شکایات را شنیدم که این کتاب افسرده است. واقعا؟ آیا شما اخیرا به زندگی واقعی نگاه می کنید؟ خدا به دلایلی که بعد از خواندن این کتاب به پایان رسیدم، در مورد برخی دوستان قدیمی در طول زمان فکر کردم. دوستان والدین من - هر دو معلم، افراد دوست داشتنی. او در کلیسای آنها ارگان بازی کرد. او خانه زیبا خود را به عنوان یک پین خالی نگه داشت. آنها دو بچه داشتند، یکی از آنها سندرم داون بود (و هنوز هم در سن 38 سالگی با آنها زندگی می کنند). همانطور که سالها ادامه داشت، او میگرن و بیماری قلبی را ایجاد کرد. سپس خانه آنها در یک سیل گم شد و پول بیمه ای نگرفتند، باید در سن بازنشستگی بیش از حد مالی شروع به کار کنند. رابطه آنها با دخترانش پیچیده و اغلب ناخوشایند است، بنابراین سه نوه کودک خود را همیشه آسان نمی کند. او اکنون با آلزایمر تشخیص داده شده است. پس می رود این زندگی است ... نه همیشه زیبا. کار آسانی نیست. همه ما مبارزه می کنیم و از طریق گور می رویم. و در میان گهواره، این لحظات بازجویی، رستگاری وجود دارد. شاید آنها لحظه های خصوصی هستند، شاید نه. شاید آنها مسیر مسیر زندگی ما را تغییر ندهند، شاید آنها کار کنند. اما آنها همه را ارزشمند می دانند. و این دقیقا همان چیزی است که Strout چنان درخشان دارد: تجربه انسانی.
مشاهده لینک اصلی
â € œ او دوست ندارد به تنهایی. حتی بیشتر او را دوست داشتن با مردم نیست. \"Olive Kitterigde بسیار بیشتر از یک معلم بازنشسته، مادر غیرمنتظره، همسر خجالتی و همسایه غریب است. او موضوع مشترک است که زندگی های پر جنب و جوش، فاجعه های روزمره و زخم زدن از شهرک های شهر کراسبی، یک شهر کوچک واقع در مین، جایی که زندگی دیگران با مرزهای مجاور خودش مواجه می شود، بینظیر است. زیتون کیتترج نتیجه یک گلدان ریز ریزه داستان هایی است که توسط یک صدای زنگ زده از صداها بیان شده است که اولی را به عنوان شوهر خیرخواه او که هنری او را فرا می خواند، به زندگی از طریق دیدگاه های چند گانه شخصیت پیچیده اش، تعاملات او با شخصیت های دیگر و انتظارات آنها بر روی او پروژه می کنند. و بنابراین، اویل هرگز به یک وضعیت ثابت نمی رسد، او به طور فزاینده ای توسط پچرکاری از شرایط درونی و بیرونی، روابط مستقیم و روحانی و روند پیری که به تدریج هراس افسانه ای را به یک زن متضاد تبدیل می کند، گاهی بی رحمانه، اما بالاتر از همه، ناقص و بسیار انسان دوستانه است. \"همه این زندگی ها، @ او گفت. @ همه داستانهایی که هرگز نمی دانیم. رژه بدبختی های کوچک، دست زدن به عظمت و ناآرامی های ناگزیر که در اکثر اقدامات انسانی در اکثر مواقع در معرض دید عمیق انسان قرار دارد، در حالی که علف های هرز را گل می دهد، خود را هوشیار می سازد و محاصره هسته هستی او. جوانان به دنبال مرگ، نوجوانان مظنون، فرزندان خشمگین، بیوه هایی که در مورد معنی زندگی درک می کنند، زوج های سالخورده با امکان عشق جدید، ازدواج هایی که به دلیل ناباروری، عقده های دردناک، اعمال خشونت ناپذیر، افرادی که پارادایم های نمادین زندگی در یک شهر آمریکایی در دوران مدرن و گرداب اسرار زیر است. با زبان بسیار جلا و روشن، معاف از طنز وحشی یا ضرب و شتم و استفاده از راوی شخص ثالث است که دقیق را فراهم می کند الیزابت استروت، تکنیک ایجاد یک فضای همگن را که یک طرح پراکنده ظاهری است که با استفاده از داستان های غیر مرتبط مرتبط می شود، به ارمغان می آورد، به دیدگاه شخصیت ها از عالقه بالینی و همدلی روان شناختی می پردازد. و اویل، شخصیت آشنا که به اندازه کافی خواننده و سرگردان است، شخصیت و سرزنش زندگی روزمره را به تصویر می کشد و به طرز وحشیانه ای به خودمحکمی که در هر یک از ما پنهان شده است را شکل می دهد. زندگی بدون عواقب کاری و عجیب و غریب است گذشت بی رحمانهی زمان که همه ما را به همان حوادث شوم همراهی خواهد کرد، یک عمل کوچک شجاعت است. کوبیده شدن از جزئیات دقیق و مشاهدات حاد با این حقیقت را بازتاب می دهد و در پایان سفر، اویل کیت ترجیج تبدیل به یک آینه جهانی است که خاکستری خشن از وجود را جذب می کند و انتظارات زنده ای از فرصت های دوم را فراهم می کند. œOh، دیوانه، خنده دار، جهان غیر قابل شناخت! نگاه کن چطور می خواهی زندگی کنی، نگاه کن ببین چقدر می خواهی نگه داشته باشی
مشاهده لینک اصلی